هیئت رهپویان وصال بهبهان

الهم عجل ولیک الفرج

هیئت رهپویان وصال بهبهان

الهم عجل ولیک الفرج

طبقه بندی موضوعی

آیا فردوسی سنی بوده

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۱۶ ق.ظ


آیافردوسی شیعه 


    «بنام خداوند جان و خرد            کزین برتر اندیشه بر نگذر»

گفتار اندر ستایش پیغمبر

ترا دانش و دین رهاند درست     در رستگاری ببایدت جست

وگر دل نخواهی که باشد نژند     نخواهی که دایم بوی مستمند

3 به گفتار پیغمبرت راه جوی        دل از تیرگیها بدین آب شوی

4 چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی        خداوند امر و خداوند نهی

5 که خورشید بعد از رسولان مه         نتابید بر کس ز بوبکر به(بیت جعلی و الحاقی)

6 عمر کرد اسلام را آشکار       بیاراست گیتی چو باغ بهار(بیت جعلی و الحاقی)

7 پس از هر دوان بود عثمان گزین      خداوند شرم و خداوند دین(بیت جعلی و الحاقی)

8 چهارم علی بود جفت بتول که       او را به خوبی ستاید رسول(بیت جعلی و الحاقی)

که من شهر علمم علیم در ست      درست این سخن قول پیغمبرست

 

این اشعار بخشی از باب گفتار اندر ستایش پیغمبر ص در شاهنامه حکیم فردوسی است. بندهای 5 تا 8 این قطعه که عده ای آن را دلیل بر "سنی" مذهب بودن فردوسی دانسته اند.بنا به دلایلی که در ادامه ذکر می کنم جعلی و الحاق شده به شاهنامه در زمان بعد از حکیم فردوسی می باشد.این دلایل بدین قرار می باشد:

در بند 3 حکیم فردوسی می خواهد سخنی را از حضرت رسول ص ذکر کند و به همین دلیل خواننده شعرخود را به پیروی از گفتار پیغمبر ص دعوت می نماید.و همچنین در بند 4 مقصود از "خداوند تنزیل و وحی"(سروری که (قرآن) بدو نازل شده و به او الهام می شد) حضرت پیغمبر ص می باشد.و جمله "خداوند امر و خداوند نهی"(سرور نوید دهنده و زینهار دارنده)  در واقع همان لقب مشهور پیغمبر ص است.که صورت عربی آن لقب (بشیراً و نذیراً) می باشد و نیز اشاره ای است به آیه 28 سوره مبارکه ی سباء که پروردگار متعال در قرآن مجید می فرماید:«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ»و ما تو را جز بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستادیم لیکن بیشتر مردم نمى‏دانند»(سباء/28)

 در واقع بین بند 4 و بند 9 ارتباط آشکاری برقرار است.و در اصل شعر، این دو بند به هم متصل بوده اند."چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی        خداوند امر و خداوند نهی"که من شهر علمم علیم در ست      درست این سخن قول پیغمبرست"که بخش اول آن اشاره به گفتاری از پیغمبر ص دارد و بخش دوم یک حدیث مشهور است.این شعر منظوم حدیث‌ نبوی«انا مدینة العلم و علی بابها»(من شهر دانش‌ام و علی در ورود به آن شهر است) می باشد.

 

همانطور که عرض کردم.بند 4 اشاره به گفتار و قولی از سوی پیغمبر ص داردآیا پیغمبر ص فرموده است؟؟: که خورشید بعد از رسولان مه         نتابید بر کس ز بوبکر به !! یا فرموده است؟؟ عمر کرد اسلام را آشکار       بیاراست گیتی چو باغ بهار!! یا فرموده است؟؟ پس از هر دوان بود عثمان گزین      خداوند شرم و خداوند دین!! یا فرموده است؟؟ چهارم علی بود جفت بتول       که او را به خوبی ستاید رسول!!

همانگونه که مشاهده می فرمائید این 4 بیت اشعار ستایشی و تعریفی است و مربوط به دوران بعد از رسول ص است .که هیچ ربطی به گفتار حضرت رسول ص ندارد و حضرت رسول ص هرگز چنین چیزهائی نفرموده بلکه آنچه مشخص است حضرت این را فرموده: که من شهر علمم علیم در ست «انا مدینة العلم و علی بابها»

یک نفر از اهل سنت میان این دو بیت فردوسی علیه رحمه را که در واقع منظوم حدیث نبوی است را شکافته وآن دو را از هم جدا نموده و آن چهار بیت جعلی ستایش از خلفا را در میان آن دو بند قرار داده است.

بررسی ابیات دیگر:

10 گواهی دهم کاین سخنها(سخن)  ز اوست    تو گویی دو گوشم پرآواز اوست

11 علی را چنین گفت و دیگر همین      کزیشان قوی شد به هر گونه دین

12 نبی آفتاب و صحابان چو ماه      به هم بستهٔ یکدگر راست راه(بیت جعلی و الحاقی)

13 منم بندهٔ اهل بیت نبی      ستایندهٔ خاک و پای وصی

14 حکیم این جهان را چو دریا نهاد      برانگیخته موج ازو تندباد

15 چو هفتاد کشتی برو ساخته      همه بادبانها برافراخته

16 یکی پهن کشتی بسان عروس      بیاراسته همچو چشم خروس

17 محمد بدو اندرون با علی     همان اهل بیت نبی و ولی

18 خردمند کز دور دریا بدید      کرانه نه پیدا و بن ناپدید

19 بدانست کو موج خواهد زدن       کس از غرق بیرون نخواهد شدن

20 به دل گفت اگر با نبی و وصی       شوم غرقه دارم دو یار وفی

21 همانا که باشد مرا دستگیر     خداوند تاج و لوا و سریر

22 خداوند جوی می و انگبین     همان چشمهٔ شیر و ماء معین

بند 12 از این قطعات هم جعلی و اضافه شده توسط همان فرد ناشناس سنی مذهب می باشد.بندهای 11 و 13 به تنهایی خود بیانگر جعلی بودن بند 12 می باشد.ولیکن دلایل دیگر ادامه اشعار حکیم فردوسی در این باب می باشد.که جعلی بودن بند 12 را هم نمایان تر می سازد.دربند 15 همانگونه که مشاهده می فرمائید.صحبت از کلمات"کشتی" و "هفتاد" می باشد.,و در بند 16 و 17 حکیم فردوسی از کشتی صحبت می کند.که در آن محمد ص و علی ع و اهل بیت پیامبر ص در آن می باشند.و در بند 19 و 20 اشاره به این دارد که در طوفان دریا (کنایه از دنیا) همه هفتاد کشتی غرق خواهند شد مگر کشتی که نبی (ص) و وصی(علی ع) در آن باشند و کسانی که همراه ایشان گردند."به دل گفت اگر با نبی و وصی       شوم غرقه دارم دو یار وفی"(پس در دل گفت اگر به کشتی نبی و وصی اندر(غرقه:فرو) شوم.دو یار با وفا خواهم داشت.کنایه از اینکه غرق در دریا(دنیا) نخواهم شد.) بندهای 14 تا 20 اشاره به دو حدیث مشهور دیگر نبویمی باشد.که حکیم فردوسی آنها را بدین شکل منظوم ساخته است.آن دو حدیث که پیامبر ص آنها را فرموده است.اینها هستند:"«همانا امت من به زودى پس از منهفتاد و سه‏ گروه خواهند شد که یک گروه نجات یابنده و هفتاد و دو گروه در آتشند.» و « «مثل اهل‏ بیت‏ من چونکشتى‏ نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس بر جاى ماند هلاک شد» بدین ترتیب مشخص می گردد.از نظر حکیم فردوسی تنها راه نجات و تنها راه راست راه پیغمبر ص و علی ع و اهل بیت ع می باشد.پس بند 12 و اشاره به "صحابان و را ست راه" بیتی جعلی و الحاقی می باشد.که حکیم فردوسی آن را نسروده است.همچنین در بند 10 واژه سخنها در اصل واژه سخن بوده/کلمه «ها»را آن شخص جاعل اضافه کرده است.نخست به دلایل بالا که عرض کردم و سپس به این دلیل که در بند نهم شاعر می گوید:«این سخن» و همچنین اضافه نمائید که این بیت یعنی بند دهم در کهن‌ترین نسخه شاهنامه،یعنی نسخه فلورانس(614 ه.ق)، به صورت: «گواهی دهم کین سخن راز اوست         تو گویی دو گوشم پر آواز اوست» آمده و دکتر خالقی مطلق همین ضبط کهنه را اصیل‌تر شمرده و به متن تصحیح خویش برده‌اند.می توانید متن تصحیح شاهنامه استاد خالقی را در اینجا ببینید.http://www.aariaboom.com/content/view/407/83/

ادامه ی ابیات بخش گفتار اندر ستایش پیغمبر ص شاهنامه:

 

23 اگر چشم داری به دیگر سرای     به نزد نبی و علی گیر جای

24 گرت زین بد آید گناه منست     چنین است و این دین و راه منست

25 برین زادم و هم برین بگذرم     چنان دان که خاک پی حیدرم

26 دلت گر به راه خطا مایلست    ترا دشمن اندر جهان خود دلست

27 نباشد جز از بی پدر دشمنش     که یزدان به آتش بسوزد تنش

28 هر آنکس که در جانش بغض علیست     ازو زارتر در جهان زار کیست

29 نگر تا نداری به بازی جهان     نه برگردی از نیک پی همرهان

30 همه نیکی ات باید آغاز کرد    چو با نیکنامان بوی همنورد

31 از این در سخن چند رانم همی      همانا کرانش ندانم همی

 

 بند های 23 تا 31 هم جزء اینکه اثبات کننده شیعه مذهب بودن حکیم فردوسی  باشد.معنای دیگری ندارد.

* نتیجه:

از تمام مواردی که ذکر شد بدین نتیجه می رسیم که حکیم فردوسی رحمه الله علیه یک شیعه مذهب خالص و مخلص بوده است.و ادعای سنی مذهب بودن او ادعای پوچ و واهی می باشد.*


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی